English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1548 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
white elephant U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The hotel has overcharged me . U هتل گران پایم حساب کرده
if he has found it U اگر ان را پیدا کرده باشد
testate U متوفایی که وصیت کرده باشد
he can scarcely have done that U مشکل این کار را کرده باشد
croppy U کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
springer U قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
advanced pawn U پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
profound gangrene U یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
votaress U زنی که خود را وقف خدمت یاامری کرده باشد
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
course line shot U تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
aces U رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
parpen U سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
atole U جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
no matter how he has done it U هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
The victim had done nothing to incite the attackers. U شخص مورد هدف کاری نکرد که ضاربین [مجرمین] را تحریک کرده باشد.
Its a case of dog eat dog. U وضع طوری است که سگ صاحبش رانمی شناسد
precatory words U عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
oldster U ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
dear bought U جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
totalitarianism U سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
onerous U گران
overpriced U گران
at a great penny worth U گران
costly U گران
costliest U گران
heavier U گران
expensive U گران
heavies U گران
heaviest U گران
costlier U گران
dear U گران
dearer U گران
dearest U گران
pricey U گران
dears U گران
dearly U گران
heavy U گران
sumptuous U گران
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
dears U گران کردن
high U سخت گران
deluxe U مجلل گران
highest U سخت گران
highs U سخت گران
dear bought U گران خرید
stingy U گران کیسه
dearest U گران کردن
expensively U گران بها
priceless U بسیار گران
endears U گران کردن
dear U گران کردن
endear U گران کردن
massively U گران کوه
to sell dearly U گران فروختن
endeared U گران کردن
big ticket U گران قیمت
massive U گران کوه
natatores U شنا گران
dearer U گران کردن
high value U گران قیمت
too expensive <adj.> U بسیار گران
high money U پول گران
high interest U بهره گران
be too dear U گران بودن
overpriced <adj.> U بسیار گران
high priced U گران بها
valuable U گران بها
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
worth a kings ransom U بسیار گران بها
prohibitory U گران جلوگیری کننده
dear bought U گران تمام شده
viscosity U قوام گران روی
You have paid too much for your car . U اتوموبیلت را گران خریدی
i paid dear for it U برای من گران تمام شد
This is really expensive ! U این چه گران است !
prohibitive U گران جلوگیری کننده
overburden U گران بار شدن
highs U وافر گران گزاف
It is too expensive. خیلی گران است.
white elephant U گران و پر خرج و کم فایده
The price of butter has gone up . butter has become expensive . U کره گران شده
exclusive U منحصر بفرد گران
not too expensive U خیلی گران نباشد.
white elephants U گران و پر خرج و کم فایده
highest U وافر گران گزاف
high U وافر گران گزاف
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
He overcharged us. U پایمان گران حساب کرد
pyrrhic victory U پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
i paid dearly for it U بسیار گران برایم تمام شد
highest U وسیله گران یا با کارایی بالا
highs U وسیله گران یا با کارایی بالا
beyoned price U بی قیمت بسیار گران بها
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
costs an arm and a leg <idiom> U [فوق العاده پرخرج یا گران]
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
She took umbrage at your remark . U سخن شما برایش گران آمد
I paid dearly for this mistake . U این اشتباه برایم گران تمام شد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
manganic U دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
a white elephant U شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
pallet U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> U چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
pallets U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
manganesian U مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
Smoking makes you ill and it is also expensive. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
He bought them expensive presents, out of guilt. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
off the trail U پی گم کرده
gelid U یخ کرده
puffed out <adj.> U پف کرده
tumid <adj.> U پف کرده
souffle U پف کرده
soufflTs U پف کرده
puffed <adj.> U پف کرده
puffy <adj.> U پف کرده
beastby U کرده
souffles U پف کرده
turgid <adj.> U پف کرده
unconscious U غش کرده
i am 0 rials out of pocket U کرده ام
infusions U دم کرده
infusion U دم کرده
unconsciously U غش کرده
bloat U پف کرده
puff pastry U پف کرده
bouffant U پف کرده
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
smoothfaced U صاف کرده
bunged up U باد کرده
began U شروع کرده
turgid <adj.> U آماس کرده
warm infusion U چیز دم کرده
tumid <adj.> U آماس کرده
he is worn with travel U سفراوراخسته کرده
indrawn U جذب کرده
refined U تمیز کرده
ghee U کره اب کرده
restrained U لگام کرده
decorated U زینت کرده
tinned U قوطی کرده
wedded U ازدواج کرده
knotted U ازدحام کرده
ghi U کره اب کرده
puffy <adj.> U باد کرده
painted U رنگ کرده
airless U گرفته یا دم کرده
deep-rooted U ریشه کرده
blown U ورم کرده
self taught U تحصیل کرده
puffy <adj.> U آماس کرده
full grown U رشدکامل کرده
tumescent U ورم کرده
inveterate U ریشه کرده
turgid <adj.> U باد کرده
testate U وصیت کرده
tumid <adj.> U باد کرده
puffed out <adj.> U باد کرده
grown-up U رشد کرده
puffed <adj.> U باد کرده
grown-ups U رشد کرده
Recent search history Forum search
2New Format
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1chand sabaei is correct or chand sabahi
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com